کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

کار، انگیزه، ﭘیشرفت

علمی، فرهنگی، هنری....

وبلای ییلاقی ما

اگه اومدین اینجا دیدین خبری نیس احتمالا گروه رو به دارالمجانین منتقل کردن. 
یه دوره درمان به مدت نامعلوم باید طی بشه  
   
 

 دارلمجانین   

  
مرکز رهابخشی،  آخرین مفر 
خوشحال میشیم به این ویلای ییلاقی ما سر بزنین... 

مسکن داری؟ مُسکّن چطور؟!

این پست از بلاگ دارالمجانین

 

 

 

میگن آدمیزاد حریصه. اولویتها و خواسته هاش بعد از حل شدن به اولویتهای جدید تبدیل میشن... و این پروسه در همه اعصار ادامه داشته و دارد. بحران زیاده اما بحران مسکن یه چیز دیگس...!

اگر مسکن همان خانه باشد و خانه همان چهار دیواری اختیاری خودمان، آنگاه مسکن عبارت خواهد بود از چهار دیوار که زیر یک سقف و روی یک زمین ، با مصالح گوناگون ساخته شده است.
اگر بزرگترین مشکل مملکت ما (و برخی ممالک دیگر) بحث مسکن باشد و از طرفی خود این مشکل زاینده مشکلات لاینحل دیگری نیز باشد ، آنگاه می توان گفت بزرگترین مسئله مملکت ما دیوارهایی با مصالح گوناگون خواهد بود که زیر یک سقف و روی یک زمین ساخته شده اند. اگر بدانیم  کشورمان آنقدر درندشت هست که تا چشم انداز ۱60 ساله هم کمبودی در آن زمینه حس نخواهد شد، به این نتیجه میگیریم که بزرگترین مشکل ما فقط دیوارهایی اند که زیر یک سقف ساخته شده اند.  

تا دیوار نباشد سقف بی معناست بنابرین بزرگترین مشکل مملکت ما دیوار است! میدانیم: 

  دیوار = مصالح+کارگر.  

پس بزرگترین مشکل ما مصالح و کارگر است.
حال اگر فرض دومی را وارد مسئله کنیم مبنی بر اینکه مشکل بعدی کشور ما بیکاری باشد (و البته بدانیم که بیکاری عبارت باشد از وجود پتانسیل بالا در مقابل عدم استفاده از آن پتانسیل، به این نتیجه میرسیم که مشکل بعدی ما عدم وجود شرایط استفاده از پتانسیل هاست.) 

با توجه به فورمول فوق پتانسیل دیوار برای جذب نیروی کار بسیار بالاست. پس تا اینجا نتیجه میگیریم: بزرگترین مشکل کشور مصالح است. تحقیق که به اینجا رسید بنا بر مصالح کشور از پیگیری دست کشیدیم! (منع شدیم!) 

پس مشکلات کشور بنا بر مصالح حل نشده میماند! امان از مصالح!!! 

پی نوشت: 

* همیشه برام سوال بوده این مصالح رو چه کسی یا کسانی تعیین میکنند!؟  

۸!۷

8 یا  7  ؟

انگار صدای ماهی‌ ها، « ۸ »                          ‌‌‌   

                          ‌‌‌   خود خواهِ  تمام ِِ  "خواهی ها"، « ۸ »

از ۸ سوالِ واقعیت، تنها                          ‌‌‌   

                          ‌‌‌   "من" صفر شدم،  تمام "واهی ها"، « ۸ » 

 

نقل از دارالمجانین

قفس

 قفس

 

میشنیدم، حس می کردم، حتی چشایی و بویایی داشتم اما آرزو داشتم از پوسته و قفس تنگی که توش اسیر بودم بیام بیرون و دنیا رو ببینم... متولد شدم و در تحییر آنچه میدیدم غرق بودم تا اینکه دیدن برایم عادی شد. 

آرزو کردم  بتونم راه برم...خواسته ام براورده شد و تا میتوانستم به سوی افق پیش رفتم. آنقدر رفتم تا خودم را در نقطه اول دیدم... 

آرزو کردم کاش میتوانستم پرواز کنم به این خواسته نیز بعد از مدتی رسیدم.با دو بالی که داشتم به همه جا سر زدم نگاه دو بعدیم به نگاه سه بعدی بدل شده بود و تا مدتها سرگرم مکاشفه بودم تا روزی که به آخرین کشف رسیدم: 

سلسله مراتب تکامل هر چه هم  به بالا حرکت کند تفاوتی در اصل ماجرا نمیکند...فقط اندازه قفس تغییر کرده! 

نه! این راهش نیست! دیگر آرزویی نکردم!


نقل از دارالمجانین

افسانه الاغ ها!(یادی از گذشته ها)

 راهنما های زورکی!

 

در متون کهن(!) افسانه ای هست و احتمالا شما هم اونو شنیدین...: 

توی این افسانه یه الاغی میگه: من هرگز از بارهای زیادی که بر دوشم نهادند ناراحت نشدم و ننالیدم...اما به شدت از این اوضاع ناراحتم که چرا افسار منو بستن به یه الاغ تنبل بی لیاقت و اون باید جلو من حرکت کنه و به عنوان لیدر (!) معرفی شده...در حالیکه به شدت از سرعت و انگیزه من کم می کنه...! 

با این مقدمه میریم سر اصل مطلب: 

تا حالا اینجور اعتصاب رو نه دیده و نه نشنیده بودم... 

فکر می کردم دانشجوها فقط برای غذا اعتصاب میکنن...(اعتصابای سیاسی رو که اصلا نمیشه جزو اعتصابای دانشجویی حساب کرد! ). 

 دانشجویان دانشکده بقلی به خاطر کیفیت کم آموزش دانشکده اعتراض داشتن!!!  

  

فرهاد(هم اتاقیم) هم میخواس بره. ازم پرسید: چه شعاری بدیم؟ 

بدون فکر کردن گفتم: 

 دانشجوی با غیرت!   تسلیت تسلیت!!! 

(هر دوتامون خندیدیم و اون رفت...) 

نه جریان سیاسی در کار بود... نه دستی پشت پرده بود...نه جو گیری و نه... 

فقط و فقط دانشجویی و البته کاملا خودجوش... 

امتحانا لغو شد...(یه حالگیری اساسی واسه اونا که رفتن سر جلسه و میخواستن اعتصابو بشکنن!) 

فرهاد هم که ترم آخری بود یه ترم افتاد عقب...اما افتخار این اعتراض برای همیشه در یادها میمونه 

 

پی نوشت: 

این پست اصلا سیاسی نیست! بلکه برعکس! برای فرار از سیاسی بازی و توجه به اصل موضوعات است....

هرگونه سو ٕ برداشت بر عهده خود خواننده است!


نقل از دارالمجانین


بیایید با هم بخندیم نه به هم!

بیایید با هم بخندیم  

البته احترام پست قبلی سر جاش ولی ما ایرانیها از مدتها قبل از کابل برق برای انتقال اطلاعات استفاده کرده و می کنیم! 

همین یه روز دو روز قبل خودم با چشام دیدم...

ارسال علائم مورس با قطع و وصل کردن برق شبکه شهری!!

قلمرو دزدان(ایتالو کالوینو)

 مطلب ذیل نقل از دیشلمه

  اخلالگر اجتماع

 سرزمینی بود که همه مردمش دزد بودند. شبها هر کسی شاه کلید و چراغ دستی دزدی اش را بر می داشت ومی رفت به دزدی خانه همسایه اش. در سپیده سحر باز می گشت ، به این انتظار که خانه ی هم غارت شده باشد. وچنین بود که رابطه همه با هم خوب بود و کسی هم از قاعده نافرمانی نمی کرد. این از آن میدزدید و آن از دیگری و همین طور تا آخر وآخری هم از اولی .

ادامه مطلب ...

بدون شرح

بدون شرح 

 

تصویر فوق: 

عکس صفحه اول روزنامه اعتماد  13.8.88 

نظر شما چیست؟

ما میتوانیم

 نقل از دارالمجانین:

 

اولا به همه دوستانی که آزمون ارشد ترکوندن تبریک میگم...هر چند هنری نکرده اند!!!! با اون رتبه ها منم میتونستم بهترین جاها قبول شم!!!!

ما سعی نداشتیم تو این وبلاگ مباحث اینچنینی مطرح کنیم و از قبولی تو آزمون دکتری یا ارشد یا ...حرف بزنیم. 

یا بخوایم درصد هاشون رو با رتبه ها و ..تحلیل کنیم ... اینکه چند ساعت در روز غذا می خوردن و منابع آزمون رو از کدوم مغازه تامین کردن و با چه قرار دادی... (چون اینکار به اندازه کافی نون خور داره...!!)  

هدف فقط تبریک و ابراز خرسندی و آرزوی موفقیت و تندرستی برای اونا و خانواده هاشون و آرزوی موفقیت در آزمون آتی برا قبول نشده ها  (و همچنین سوزوندن دماغ بعضی از قبول نشده ها ) و گاها پاچه خاری دادن و دادن روحیه کاذب و غیر کاذب به بعضی ها و... بود

اما به خاطر اصرار زیاد عبدالوهاب (عبدالوهاب میتسوبیشی) کارنامه ایشون رو برای دوستانی که مایلند در آزمون کارشناسی ارشد شرکت کنن گذاشتیم 

 

خشک شدن (خشکاندن!)درخت 500 ساله

در پی هرس اشتباه و قطع کردن ریشه های هوایی توسط شرکت عمران و خدمات شهری جزیره کیش، یک اصله درخت انجیر معابد 500 ساله خشک شد. به گزارش سبز پرس، یک اصله درخت انجیر معابد با عمر 500 سال در منطقه باغو جزیره کیش، از ریشه هرس شده است. در سال های گذشته برای توسعه فضای سبز شهری در جزیره کیش، بخش هایی از خاک آن، به مکان های دیگری انتقال یافته است. این در حالی است که این منطقه، هم اکنون در زمره مناطق حفاظت شده قرار دارد و انتقال خاک از آن به دیگر مکان ها ممنوع است. همچنین این مقام آگاه، از واکنش اعتراض آمیز مسوولان محیط زیست جزیره کیش خبر داد و علت وقوع این حادثه را عدم شناخت و اطلاع کافی از درختان این جزیره و نحوه هرس درختان از سوی پیمانکار و ناظر طرح دانست. 

اعتماد ۲۵.۱.۸۸